به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تعالیم اسلام در عین تأکید بر حفظ روابط خویشاوندی، سعی در جلوگیری از آسیب های احتمالی ناشی از این روابط دارد و برای رفع مشکلات پیش آمده نیز راهکارهای عملی ارائه می دهد، ولی بیشتر به پیشگیری توصیه می کند.
بنابراین برای جلوگیری از تیرگی روابط خویشاوندی و قطع آن، باید از آموزه های اخلاق اسلامی در این باره کمک گرفت که به عنوان راهبردهای بنیادین برای هدایت و سعادت بشر یاد می شوند که شامل: «مهرورزی و کاستن از نامهربانی با خویشاوندان»، «خیرخواهی»، «ایثار و از خودگذشتگی»، «یاری رسانی در سختی ها و ناگواری های زندگی» و... می باشد.
آنچه در این مجال مورد توجه قرار می گیرد، برشماری مهم ترین مشکلات در روابط خویشاوندی و ذکر راهکار برون رفت از آنها است که به طور اجمال به آن پرداخته می شود.
* نگاه ابزاری به خویشاوندان
یکی از مشکلات مهم جامعه ما، انتظار مردم در استفاده از روابط خویشاوندی برای حلّ مسائل اجتماعی و اداری است. افراد از خویشان خود که در ادارات و سازمان ها به کار مشغول اند، انتظار دارند که به مشکلات اداری آنها خارج از نوبت و فراتر از قوانین رسیدگی کنند که در صورت شنیدن پاسخ منفی از سوی آنها، به کینه و دشمنی و قطع روابط فامیلی روی می آورند. در این موارد باید بدانیم که بر اساس تعالیم اسلامی رعایت حقوق مردم و توجه به قوانین موجود در همه حال لازم بوده و در این مسئله تفاوتی میان خویشاوند و غریبه نیست.
برخورد حضرت علی(علیه السلام) با برادرش عقیل که به مشکلات شدید مالی دچار بود و سهم بیشتری از بیت المال برای برطرف کردن مشکلاتش می خواست، درس بزرگی برای ما در روابط صحیح خویشاوندی و انتظار درست از آنان است.
ایشان در روایتی می فرماید: «به خدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدّت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك مَن از گندم هاى بيت المال را به او ببخشم. كودكانش را ديدم كه از گرسنگى داراى موهاى ژوليده، و رنگشان تيره شده، گويا با نيل، رنگ شده بودند. پى در پى مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مى كرد، چون به گفته هاى او گوش دادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مى كنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى دارم، روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد و نزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: اى عقيل! گريه كنندگان بر تو بگريند؛ از حرارت آهنى می نالى كه انسانى به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ امّا مرا به آتش دوزخى مى خوانى كه خداى جبّار با خشم خود آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچيز مى نالى و من از حرارت آتش الهى ننالم؟»[1]
* مجالس گناه آلود
در روابط خویشاوندی و ملاقات ها ممکن است، زمینه ای برای نافرمانی خدا و از بین بردن حقوق مردم و آبروی آنها شود. مسخره کردن، عیب جویی، غیبت، سخن چینی، تحقیرنمودن و غیره از جمله این آسیب ها است. در این موارد –با توجه به آموزه های دینی- می توان به گونه ای برنامه ریزی نمود که زمینه امر به معروف و نهی از منکر، مشورت، برگزاری مجالس دینی و استفاده از تجارب بزرگان فامیل فراهم گردد تا فرصتی برای گناهان یادشده، پیش نیاید.
خداوند متعال در قرآن کریم همین نکته را گوشزد کرده و می فرماید: «إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُم؛[2] هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى كنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهيد بود.»
همچنین فرمود: «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين؛[3] هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين!»
* دخالت های نابجای خویشاوندان در زندگی یکدیگر
از دیگر مشکلات موجود در روابط خویشاوندی، دخالت های بی مورد و گاه مضرّ در زندگی های یکدیگر است که می توان آن را از متداول ترین آفت های روابط خویشاوندی دانست. برای برطرف نمودن این مشکل باید این نکته را مدّ نظر داشت که مشکلات داخلی و شخصی در خانواده های افراد، برعهده خود آنها است و ما نباید خود را مسئول نجات آنها دانسته و به این بهانه به حریم آنها ورود کرده و دخالت کنیم. البته اگر خودشان تقاضای مشورت داشتند، در این صورت وظیفه ما فقط، راهنماییِ بی طرفانه است نه اینکه دیدگاه های خود را به آنان تحمیل کنیم چون در این صورت موجبات آزار و ناراحتی آنها را فراهم کرده که این امر، ناروا و غیر اخلاقی است؛ چنانچه در کلمات پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز آمده است:
«أَفْضَلُ مَا يُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذَى عَنْهَا»؛[4] بالاترین صله رحم، آزار نرساندن به خویشان است.
آزار و اذیت می تواند در ضمن دخالت های بی مورد یا به هنگام ارائه مشورت نیز بروز نماید که سرانجامی به غیر از دلخوری و سردی روابط خویشاوندی، به دنبال نخواهد داشت.
* رقابت در تجمّلات
از آفت های دیگر روابط خویشاوندان، رقابت و چشم و هم چشمی در تجمّلات و امور دنیوی است که به نظر می رسد می تواند زمینه بسیاری از رذایل اخلاقی را فراهم سازد. در این مورد، توجّه به توصیه های اسلام در دوری از تجمّل گرایی و تشویق به مسابقه در کارهای خیر و معنوی[5] می تواند تا اندازه ای این آفت را کاهش دهد. با این حال در این مورد، باید به ناروایی «چشم و هم چشمی» توجّه ویژه کنیم.
در تعریف «چشم و هم چشمی» این گونه گفته اند: «مقایسه خود و زندگیِ خود با دیگران و کوشش در راه عقب نماندن از آنها؛ رقابت در جهت گرایش به تجمّل.»[6] این مسئله را می توان در آیات و روایات اسلامی با مفاهیم «چشم دوختن» جستجو کرد که به طور صریح، ناشایست بودن آن نیز استنباط می شود.
کلمه ای که «چشم دوختن» را می رساند، واژه «مَدّ عین» است که خداوند به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) سفارش می کند: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ»؛[7] و هرگز چشمان خود را به آنچه گروه هايى از آنان (کافران) را بدان برخوردار ساختیم، مدوز!.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آیه فوق می فرماید:
«"مَدّ عَين" به معناى مَدّ ديد، يعنى نگاه را طولانىكردن. در اين تعبير، مجاز عقلى به كار رفته و نگاه طولانى به هر چيز كنايه از شدّت علاقه و محبّت به آن است.»[8]
نتیجه اینکه «چشم دوختن»، یک نوع شیفتگی به دنبال می آورد که «مقایسه» را در پی خواهد داشت، چون انسان برای شناسایی تفاوت ها، نقص ها و کمبودهای خود مایل است خود را ارزیابی کند. اینجاست که دست به مقایسه اجتماعی می زند و خود را با همنوعان خود مقایسه می کند. رهآورد این مقایسه، یا شادمانی و رضایت از زندگی است و یا ناخرسندی و ناامیدی. به همین دلیل از اینجا انواع مقایسه رخ می نماید و در یک جمله، مقایسه اجتماعی، انواعی دارد: «مقایسه صعودی»، «مقایسه نزولی» و «مقایسه هم سطح». اگر وضعیت دیگران، در سطح بالاتری باشد، مقایسه صعودی شکل می گیرد و اگر در سطح پایین تری قرار گیرد، مقایسه نزولی پدید می آید و با این توضیح، تعریف مقایسه هم سطح نیز مشخص است و نیازی به توضیح ندارد.
از میان انواع یاد شده برای مقایسه اجتماعی، نوع مقایسه صعودی، آن هم در مسائل مادّی مورد نظر ما است چرا که به نظر می رسد آنچه از «چشم و هم چشمی» فهمیده می شود همین نوعِ مقایسه صعودی است چون این نوع از مقایسه در امور مادی، نتایج و پیامدهای تلخی به دنبال دارد که باعث می شود تردیدی در ناشایست بودنِ آن نماند. نمونه این مقایسه را در عصر قارون می توان دید. قارون از ثروت فراوانی برخوردار بود او زندگی اشرافی و خیرهکننده ای داشت. مشاهده زندگی وی دیگران را به مقایسه وا می داشت و آرزوی زندگی قارونی را در آنان به جوش می آورد.
قرآن کریم در بیان این ماجرا می فرماید: «فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ في زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيمٍ»؛[9] [روزى قارون] با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!.
خلاصه اینکه طبق این آیه شریفه، مقایسه صعودی، اولاً: زاییده «دنیاخواهی» است؛ و ثانیاً: ارزیابی آنها غیرواقعی و غم افزاست. از همین جا می شود ناپسند بودنِ «چشم و هم چشمی» را استنباط نمود.
افزون بر آن، علت ناشایست بودنِ «چشم و هم چشمی» در کارکردِ روانیِ آن است؛ زیرا مقایسه زندگی خود با وضعیت کسانی که در موقعیت برتری قرار دارند، سبب می شود که انسان آنچه را دارد کوچک و ناچیز بشمارد و همین «ناچیزشماری نعمت ها» پیامدهای ویرانگری را به دنبال می آورد که شامل: اندوه، افسردگی، حسرت، حسادت، ناسپاسی، بی تابی، ناامیدی، ناتوانی و نیز محرومیت از چشیدن حلاوت ایمان، است.[10]
هر کدام از پیامدهای یادشده به تنهایی قادر است در دامن خود، ده ها رذیله اخلاقی را بپروراند و انسان را از پا درآورد. در این مورد، توجه به توصیه های اسلام در دوری از تجمل گرایی،[11] و تشویق به مسابقه در کارهای خیر و معنوی[12] می تواند تا حدّی این آفت را کاهش دهد.
پی نوشت:
[1]. همان، خطبه 224، ص327.
[2]. نساء: 140.
[3]. انعام: 68.
[4]. بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، پیشین، ج71 ؛ ص104.
[5]. امام حسین(علیه السلام): «أَيُّهَا النَّاسُ نَافِسُوا فِي الْمَكَارِمِ وَ سَارِعُوا فِي الْمَغَانِم»؛ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج75، ص121.
[6]. فرهنگ بزرگ سخن(8 جلدی)، حسن انوری، انتشارات سخن، تهران، زمستان 1381ش، چاپ اول، ج 3، ص 2357.
[7]. طه/ 131.
[8]. ترجمه تفسیر المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایی، ج 14، ص 333.
[9]. قصص/ 79.
[10]. برای آشنایی با شرح پیامدهای یاد شده، بنگرید به: کتاب «رضایت از زندگی»، عباس پسندیده، دارالحدیث، قم، 1388ش، چاپ هفتم،. ص 104 به بعد.
[11]. حدید:20؛ بدانيد زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است؛ همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى برد، سپس خشك مى شود بگونه اى كه آن را زردرنگ مى بينى سپس تبديل به كاه مى شود! و در آخرت، عذاب شديد است يا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى دنيا چيزى جز متاع فريب نيست!
[12]. آل عمران/ 133: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ»؛ حدید/ 21: «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم»؛ مائده/ 48: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً»
منبع: پایگاه ذی طوی